آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

آنیتا و مامان هاش....

انگار آنیتا جوون تصمیم گرفته به اونهایی که خیلی دوستشون داره هم ،مامان بگه!!!مثلا خاله هاش یا عمه اش(چی بگم والله)خیلی هم با جدیت به اینکار روی آورده ،جمعه که پیش عمه بودیم کلا مامان مامان به دورش بودی عزیزم.می دونم که خیلی دوستشون داری ولی آخه یه چیز دیگه واسه صدا زدنشون اختراع کن عزیزم. حالا اگه گفتین توی این عکس،آنیتا کدومه؟!   راستی آنیتا جوون یه مروارید دیگه در روز چهارشنبه1392/3/22 درآورده و مامانی کلی ذوق زده واسش.حالا شدن ده تا مروارید دقیقا قرینه دندان قبلی در فک پایین.   دخملی جوونم خیلی دوستت دارم.         ...
26 خرداد 1392

نی نی , بیا بازی! قسمت اول

از این به بعد می خوایم یکم آموزش نی نی بازی هم داشته باشیم (هرکی موافقه دستها بالا ) سعی ام بر اینه که بازی های رده سنی +12 ماه رو که نیاز به وسایل خاصی هم نداشته باشه پیدا کنم و با دوستان خوبم به اشتراک بگذارم, اسپانسرهای این برنامه(جوجه و کیتی:که واقعا واسه سرگرمی دخترم زحمت زیادی می کشن) شما را به دیدن این قسمت دعوت می نمایند:       بازی1 :بریز و جمع کن! وسایل مورد نیاز : مقداری توپ یا اسباب بازی سبک مثل لگو یا مکعب رنگی یک عدد سبد توپ ها رو یه ور اتاق  بزارید و سبد رو سمت دیگه با هم با خنده و کلی سرصدا توپها رو دونه دونه تو سبد بگذارید کلی تشویقش کنید و بزارید به خودش افتخار کنه. ...
20 خرداد 1392

رویش دندان جدید

پانزده ماهگیت مبارک آنیتا ی عزیزم. پنج شنبه 9 حرداد مصادف با  پانزد ماهگیت متوجه شدم که یه دندون کوچولوی ناز در آوردی (دندان نهم فک بالا, نیش).البته هنوز بطور کامل سر در نیاورده و تا اینکه بخواد کلا تاج این دندون مرواریدی تشریف بیارن بیرون بایستی من و بابایی غرغرهای جنابعالی رو تحمل کنیم !!! بهداشت هم که رفتیم واسه مراقبت کامل که خدا رو شکر رشدت خوب بود و روی نمودار بودن, فقط وزنت کمی باید بیشتر بشه(که اون هم می دونم ناشی از تحمل درد دندون در آوردنه). خدایا شکرت که یه مروارید دیگه به دخترم هدیه دادی. و اما کارهای جدیدی دیگه که یادگرفتی: از روزسه شنبه 7 خرداد یه سری کارهای خطرناک به برنامه روزانه ات اضافه کردی,مثلا:...
11 خرداد 1392

پدر روزت مبارک!

پدر عزیزم،دستان لرزان وپیرت رو می بوسم و با تمام وجودم بهت می گم:دوستت دارم. سالهای زیادی زحمت کشیدی که چرخ زندگی مان بچرخد و با وجودت به زندگی تک تکمان گرمی می دهی.با اینکه بزرگ شده ایم و هرکدام برای خود زندگی ای داریم،ولی تکیه گاهی هستی که مانند نداری. عمران عزیزم،همسرمهربانم.روزت مبارک. با وجود فرشته کوچولویی که مدام صدامون می زنه مامان یا بابا ،این ایام رو جشن می گیریم. روزهای نوزادی آنیتا یار مهربانی بودی ،و اکنون هم یاری مهربان تر. آنیتا جوونی هم که اول بابایی رو یادگرفت و شیرین زبونی کرد بعد مامان گفت. با این پست هم از پدر مهربونم یاد کردم ،هم از همسر عزیزم،هم از پدر همسرم که قلبی مهربون داره.آنیتای عزیز هم به هر سه ش...
3 خرداد 1392

پیشرفت ها وشیرینکاریهای آنیتا!

  روزها از پس هم می گذرند و تو بزرگ و بزرگتر می شوی . گاهی روزهای سخت گاهی هم شیرینه شیرین,امیدوارم همیشه تنت سلامت باشه تا به ماهم بیشتر خوش بگذره در کنار وجود شیرین ات. این روزها می بینم که خودت میری سروقت سبد اسباب بازی هات و اونها رو در می یاری با هرکدوم که دلت خواست با زبون خاص خودت حرف می زنی اگر موزیک داشته باشه باهاش حتما می رقصی !گاهی هم خودت سر کیف براشون آواز می خونی(چه چه می زنی) چیدمان برج حلقه رو خیلی خوب یادگرفتی،محمد رو که می بینی دنبالش راه می افتی و ممد صداش می کنی بعضی مواقع هم دادا(به تقلید علیرضا که می گه داداش!) شعر عمو زنجیر باف رو که برات می خونم جاهایی رو که باید بگی بله خیلی قشنگ می گی ب ب...
1 خرداد 1392

پیاده روی های آنیتا

آنیتا جان بالاخره افتخار دادن که وقتی بیرون می ریم هم کفش های خوشگلش رو بپوشه و همراه مامان بابا قدم بزنه! اما بی جنبه هم می شه و یه جاهایی که لازمه بغل مامانی باشه اصلا رضایت نمی ده!!! یه جاهایی هم تصمیم می گیره کلا مسیر رو عوض کنه! خلاصه داستانی داریم با پیاده روی. عزیز دلم یه فیگوری می گیره وقتی با تلفن صحبت می کنه: گوشی بدست قدم می زنه و صحبت می کنه مثلا اگه باباش اونور خط باشه مدام می گه بابا و یه چیزهای دیگه هم به زبون خودش واسش تعریف می کنه.گاهی هم لم می ده و تکیه زده به مکالمه اش ادامه می ده. کاربرد آره و نه رو بخوبی بلده و ازشون بخوبی استفاده می کنه.   وقتی آنبتا شیطونی می کنه: آنیتا همیش...
1 خرداد 1392

روز مادر

من زاده شدم به عشق مادر پرورده شدم به عشق مادر در دامن او شدم چنین نور پیوسته شدم به عشق مادر بوی تن او بهار هر فصل بشکفته شدم به عشق مادر تعلیم نمودیم بیاموز وارسته شدم به عشق مادر از رنج زمان عبور دادی نی خسته شدم به عشق مادر آموخت مرا صبور باشم دل بسته شدم به عشق مادر هر ملک به زیر پای مادر گل دسته شدم به عشق مادر چون داد مرا ز شیره جان لب بسته شدم به عشق مادر در ساحل قلب بی کرانش وابسته شدم به عشق مادر روز مادر بر همه مادرهای زحمت کش ایرانی مبارک. مادری تجربه سختی ایه که فقط زمانی خستگی ات در می یاد که به خوبی از عهده اش بر اومده باشی و سربلندی بچه ات رو شاهد باشی. حتی تا یه سال پیش هم که آ...
12 ارديبهشت 1392

قدم برداشتنت مبارک آنیتا جوونی

یکم اردیبهشت ماه با یه دور همی کوچیک ,به پا خاستن و نخستین روزهای قدم برداشتن و راه رفتنت را جشن گرفتیم .با لباس سپیدی که پوشیدی مثل فرشته مهربون شده بودی عزیزدلم. ببینم کیکش خوشمزه است؟!!!آره خیلی خوبه!!! حیف که علاقه ای به کفش پوشیدن نداری؟آخه چرا!!!!!!!!!کفش صورتی به این خوشگلی،بوق هم می زنه.... این هم یه عکس یادگاری با جوجه عزیزت! بدرستی کلمه جوجه رو ادا میکنی اگه دلت بخواد صدای جیک جیک رو هم در می یاری...هیچ کدوم از اسباب بازی ها و عروسکهات رو به اندازه این جوجه دوست نداری.شبها هم که فقط با جوجه می خوابی.   ...
5 ارديبهشت 1392

کارتهای آموزشی

آنیتا جوون از طریق کارتهای تصویری اش سه تا حیوون رو به خوبی می شناسه و وقتی بیرون می ریم و اونها رو می بینه اسمشون رو می گه: وقتی گربه می بینه زود میگه می  می, یعنی:میو میو وقتی جوجه می بینه زود میگه:جوجه دیروز هم کاملا اتفاقی یه بره دید که خیلی زود صداش کرد:بع بع هر سه تا حیوان رو هم از طریق این کارت ها یاد گرفت,آفرین دختر زرنگم   به عروسک خرسی بغل دستش هم می گه:ترسی,خیلی هم موزیکش رو دوست داره درجا باهاش قر می ده!!! ...
5 ارديبهشت 1392