یک روز عالی!
جمعه مامان و بابا تصمیم گرفتن که آنیتا رو ببریم پیکنیک,مامان دوست داشت ناهار بریم بیرون اما بابا گفت ناهار رو بخوریم و بریم راحت تره,
بعد از ناهار همگی آماده شدیم که به پارک چوبی بریم اما...... اینقدر شلوغ بود که یه جا پارک ناقابل گیرمون نیومد,در نهایت رفتیم پارک لاله که متاسفانه هیچ وسیله بازی غیربرقی اونجا نبود که آنیتا بازی کنه ,آخه آنیتا خیلی هوس سرسره بازی وتاب بازی کرده بود, کلی پیاده روی کردیم و از هوای عالی لذت بردیم,چشم انداز رودخانه کارون معرکه بود و بعد از مدتها چشم نوازی میکرد
دیگه کم کم آفتاب هم غروب کرد و از منظره غروب هم لذت بردیم ,و بساط خوراکیهای پیک نیک در ماشین خورده شد,چای داغ هم به همراه رولت خرمایی بعد از پیاده روی کلی چسبید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی