مامان بازی!!!
سلام به دوستهای خوبم........
بالاخره ماهم اومدیم!
خیلی وقته درگیر یه سری کارهای خونه شدیم و روز و شب مشغولمروزها با آنیتا خانم مشغولم و عصر به بعد هم خیابوون...
خلاصه حالا حالاها استراحت نداریم ,کمتر از ده روز دیگه تولد دوسالگی آنیتا جان هم هست و کلی بدو بدو دارم...
امروز با یه پست کوچولو در خدمت دوستان هستم تا بعد که مفصل بیایم و بنویسم.
این روزهای آنیتا با بازی قدیمی مامان بازی یا خاله بازی پر شده,به شدت از این بازی استقبال کرده و با علاقه برای ما غدا می پزه و بهمون تعارف می کنه می گه بفرما... بعد که مثلا خوردیم می گه خوشمزه؟! ما هم می گیم بله,عالی بود,و کلی تعریف می کنیم...
بله دیگه دخملی ما هم مثل مامانش دسنپحت خوبی داره!
این هم چندتا عکس یادگاری از 23 ماهگی گل دختر مامانی:
راستی آنیتا خانم از روز جمعه 25 بهمن دیگه شیر خوردن رو بطور رسمی ترک کرد,هوراااااااااااااااا
و لی بطور مرتب شیر کوچولو می خوره تا کلسیم بدنش تامین بشه,خدایا شکرت که این مرحله رو براحتی پشت سر گذاشتیم,کلی استرس داشتم واسه ترک کردنش اما خدا رو شکر خیلی راحت از شیر گرفته شد
خیلی زود برمی گردیم