نوروز نامه
بالاخره نوروز هم از راه رسید و همه اون تب و تاب هایی که برای رسیدم بهش داشتیم فروکش کرد...
تحمل شلوغی های خیابون برای خرید شب عید ...
تحمل ترافیک ها
بدوبدو خریدهایی که حتی به روز آخر هم رسیدن!
اما خوب همه اینها واسمون یه جور خوشایند و آرامش بخش هم هستن البته همه اینها بدون جیب پر پول هم میسر نبود!!!
بعد رسیدیم به بخش خوشمزه و شیرین عیدی دادن و عیدی گرفتن از دست بزرگترها
و دید و بازدیدهای اقوامی (البته دید و بازدید ما دیگه ته کشید)
تنها کاری که الان داریم اینه که از این هوای خوب و کوتاه مدتی که داریم نهایت استفاده رو ببریم و به پارکی و باغی و جایی بریم که دیگه این هوا واسه ما خوزستانی ها گیر نمی یاد.............
این هم از نوروز نامه کوتاه ما!
دقایقی آرام در کنار هفت سین,اما بعدش شیطنت ها به حدی رسید که مامان مجبور شد خیلی سریع هفت سین رو منتقل کنه به اپن آشپزخونه!
سفری کوتاه و شیرین به رامهرمز-عمارت باستانی :باغ صمیمی داشتیم.
بسیار مکان زیبایی هست به همشهری ها توصیه می کنم ازاینجا دیدن کنن
ما هر سال عید می ریم اونجا بوی فاش نارنج فضای اونجا رو پر کرده
***
امیدوارم سال خوب و خوشی در انتظار همه ما باشه