آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

پرورش خلاقیت در کودکمان

تنها کافیست باور کنیم، همه کودکان خلاقند خلاقیت یک نیروی ذاتی است که در همه افراد وجود دارد و راه­های بی­شماری برای پرورش آن به ویژه از دوران کودکی وجود دارد. چرا که به قول «گاردنر» تصور و تخیلی که در اوایل دوران کودکی شکل می‌گیرد، مبنای خلاقیت در دوران بلوغ است. بنابراین به شما پدر و مادران عزیزی که خواهان آن هستید تا فرزندانی خلاق، مبتکر، نوآور و در نهایت، کارآفرین داشته باشید، توصیه می­کنم به نکات زیر جهت تربیت درست کودک دلبندتان توجه نمایید. * با کودک خود شوخ­ طبع و مهربان باشید.  *  هرگز کودک خود را تحقیر نکنید. کودکی که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقیت و نوآوری نمی‌زند. &n...
15 تير 1394

سوالای جالب

امروزم مشغول کارهای خودم بودم که بدو بدو اومد پیشم و از یه مورچه حرف میزد که ظاهرا اطرافش داشته راه می رفته,بعد از از اینکه با هیجان تعریف کرد که یه مورچه دیده با حالتی خیلی جدی ازم پرسید: مامان چرا مورچه ها مثل ما راه نمیرن ,منم پرسیدم یعنی چه جوری؟ و برام توضیح داد که اینجوری با پاهاشون  ولی اونها دراز کشیدن و راه میرن!!! و مامان براش توضیح داد فدای دقتت بشم که به پاهای مورچه اینقد دقت کردی ...
14 تير 1394

دختر که باشی...

دختر که باشی دوست داری موهات بلند باشه دختر که باشی دوست داری یه عالمه گیره های ریز و درشت و خوشگل داشته باشی ​ دختر که باشی دوست داری وقتی شادی برقصی دختر که باشی دوست داری همیشه لاک ناخن جدید داشته باشی و رنگش با لباست ست باشه  دختر که باشی دوست داری با بوسه های مکرر محبت خودتو نشون بدی دختر که باشی دوست داری مامان رو مامان جونم و بابا رو باباجونم صدا بزنی  دختر که باشی دوست داری همیشه شیر توت فرنگی توی یخچال داشته باشی دختر که باشی دوست داری یه کمد لباس داشته باشی و از پوشیدن رنگ به رنگ لباسها کیف کنی  دختر که باشی دوست داری پیرهن گلدار و دامن چین دار بپوشی و با شادی بچرخی تا لبه ...
9 تير 1394

ما اومدیم دوباره..............

با سلام گرررررم تابستونی اونم از نوع خوزستانیش... بالاخره مامان مرضیه دست از تنبلی برداشت و دوباره به وبلاگ نویسی مشغول شد امیدوارم بتونم لحظات شاد و خارق العاده کودکی آنیتای عزیزم رو به خوبی ثبت کنم بعد از خوندن این متن از وبلاگ دوست عزیزم شادی,به خود آمدم و دوباره دلم هوای وبلاگ رو کردوثبت شیرین زبونی وشیرین کاری های عزیزدلم " مادامی که این اطفال در کنارت هستند , تا می توانی دوستشان بدار , خود را فراموش کن و به ایشان خدمت نما !   شفقت فراوان خود را از آنها دریغ مدار , مادام که این موهبت با توست قدرش را بدان ونگذار هیچ یک از رفتار کودکانه آنها بدون قدر دانی بماند , این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زی...
8 تير 1394

تولد بابا عمران

تیر ماه از راه رسید و نوید زاد روز باباعمران مهربون رو میده امسال بخاطر تداخل با ماه رمضان نتونستیم مهمونی هر سال رو داشته باشیم,اما ان شالله بعد از اعلام نتایج حتما این دورهمی  خودمونی رو میگیریم اجالتا مادر و دختر یه میز چیدیم تا چند عکس یادگاری داشته باشیم که البته آنیتا خانم حس عکاسیش گل کرد و مثل همیشه خودم بلد خودم بلدم راه انداخت..... و نشد چند عکس درست و حسابی بگیریم     جدیدا از عکاسی لذت زیادی میبره و با گوشی مامان مرتب در حال عکس گرفتنه! مثلا: خیلی هم از این عکسش خوشش می یاد! ...
1 تير 1394

اردیبهشت...بهشت....بهشت

هوای بهشتی بر شهر ما حاکمه و ما خوزستانی ها ی محروم از هوای مطبوع از این فرصت کمال استفاده رو میبریم و به پارکها و فضای سبزها سر میزنیم و لذت می بریم. کشتی رستوران کوچکی به رودخانه کارون تشریف آوردن که البته هنوز شروع بکار نکردن ولی دیدنش خالی از لطف نبود اینهم کیک مامان پز به مناسبت روز پدر با کلی عشق تقدیم به بابا عمران مهربونمون و بهترین شب از شبهای اردیبهشت که اعلام نتایج آزمون ارشد بابا عمران بود با کسب رتبه (6) که همون شب قبولیش رو جشن گرفتیم با آرزوی موفقیت روز افزون پدر خانواده ...
20 ارديبهشت 1394

نوروز 1394

سال نو هم از راه رسید,امیدوارم سال شاد و پر از خبرهای خوب باشه برای همگی   از روز اول فروردین هم رفتیم منزل مامان جون,ولی امسال نشد که از طبیعت بهاری رامهرمز خیلی استفاده ببریم,چون مداوم بارون می بارید... فقط یک بعد ازظهر دسته جمعی به بیرون رفتیم و بازهم بارون بارید کلی هم کلی شدیم و خندیدم دوازدهم فروردین هم سالگرد ازدواج مامان مرضیه و باباعمران بود و شب با مامان بزرگ و خاله زهره رفتیم پارک و خوش گذرونیدم سیزده بدر هم به یک پارک کوچولو نزدیک خونمون رفتیم بهمراه مامان بزرگ اینا و خاله ایناو آنیتا کلی کیف کرد که بدون مزاحم با اسباب بازیها ...
15 فروردين 1394

تولد سه سالگی

مثل هر سال تمام سعی مو کردم تا بتونم برات تولد شیک و قشنگی بگیرم عزیزدلم,هر چند یکمی هول هولی هم شد چون مامان داشت واسه آزمون رانندگی خودشو آماده میکرد که دقیقا فردای تولدت بود,و خوشحالیش چند برابر شد که قبول شدم . اینم از تولد آنیتا خانم عزیزم با تم کیتی از کیکت خیلی خوشت اومد,و البته خود ماهم,چون هم نقاشی اش قشنگ بود هم مزش عالی بود اینهم از مهمونای زیر 15 سالمون ,دو پسرخاله و پسر عمو و لحظه شاد و هیجانی برای هر کودکی ,فوت کردن مکرر شمع تولد! آنیتای ناز ما به همراه دو پدر بزرگ خیییییلی مهربون و میز هدایا که همگی با تزیین کیتی بودن   سعی کردم ژله هم...
9 اسفند 1393

یک روز خوب در قلعه شوش و دزفول

یک روز عالی رو در کنار هم به پیک نیک رفتیم... اول شوش به دیدن قلعه زیبا و تاریخی و هم چنین زیارت حضرت دانیال نبی. و بعد هم شهر زیباو سرسبز دزفول.   کلی آب بازی در رودخانه دز کردیم در  هوای عالی و مطبوع  ,روحمون تازه شد. ...
25 بهمن 1393

یک روز عالی!

جمعه مامان و بابا تصمیم گرفتن که آنیتا رو ببریم پیکنیک,مامان دوست داشت ناهار بریم بیرون اما بابا گفت ناهار رو بخوریم و بریم راحت تره , بعد از ناهار همگی آماده شدیم که به پارک چوبی بریم اما...... اینقدر شلوغ بود که یه جا پارک ناقابل گیرمون نیومد ,در نهایت رفتیم پارک لاله که متاسفانه هیچ وسیله  بازی غیربرقی اونجا نبود که آنیتا بازی کنه ,آخه آنیتا خیلی هوس سرسره بازی وتاب بازی کرده بود, کلی پیاده روی کردیم و از هوای عالی لذت بردیم,چشم انداز رودخانه کارون معرکه بود و بعد از مدتها چشم نوازی میکرد       دیگه کم کم آفتاب هم غروب کرد و از منظره غروب هم لذ...
6 دی 1393