آنیتا سینما می رود
شب عید غدیر بود که با همسایه خیــــــــــــــــــــــــــــــــــلی مهربونمون تصمیم گرفتیم بریم سینما و بچه ها فیلم شهر موشهای 2 رو ببینن...
عکس و ژست های دوست داشتنی آنیتا جونم قبل از رفتن به سینما:
آیه عزیز-آنیتا جونم-آیسای مهربون:
واسه من و شهناز عزیزم هم خیـــــــــتلی خاطره انگیز بود دیدن فیلم مدرسه موشها ...
بچه ها هم که خیلی خوششون اومد,واسه آنیتا هم تجربه جالبی بود برای اولین بار رفتن به سینما!
یک ساعت اول رو تقریبا خیلی آروم نشست ونگاه کرد و خوراکی هاشو می خورد اما بعدش دیگه می خواست واسه خودش توی سینما قدم بزنه و شیطوووونی کنه,و فقط قسمت هایی که شعر و ترانه داشت و نگاه میکرد کلی دست میزد و دوق میزد...
آخر فیلم که موشها در نبرد با گربه ها برنده شدن کلی جیغ و هورا کشید وبلند بلند میگفت موشی موشها برنده شدن
ما هم فرداش واسه تشکر مقادیری سمبوسه ها ی کوچولو درستیدیم و بردیم برای آیه و آیسا که حالشو ببرن
جاتون خالی بسی خوشمزه بودن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی