فعالیتهای مامانی و آنیتا در خانه(قسمت اول)
این روزها نوشتنم نمی یاد,هر چند وروجک مامان وقتی واسه مامانی نمی زاره که بیاد چند خط بنویسه!
آنیتای عزیزم
چقدر خوبه که بزرگتر شدی و مامان تمام روزش رو برای با تو بودن برنامه ریزی می کنه...
چقدر خوبه که بزرگ شدی و کارهایی می کنی که مامان انگشت به دهن می مونه,حرفهایی می زنی که مامان دوست داره همشون رو برات ضبط و ثبت کنه تا بدونی چقدر شیرین زبونی کردی,دیگه اختیارت دست من به تنهایی نیست از خودت اراده نشون می دی و می گی الان این لحطه از این کار خوشم می یاد یا نه و خیلی چیزهای دیگه...
مثلا:
هوس می کنی الان با کی حرف بزنی ,مثلا یهویی دلت واسه بابایی تنگ می شه و گوشی بدست می یای می گی بابایی,اگه به کسی غیر از بابایی زنگ بزنم اصلا قبول نمی کنی و با اصرار روی حرف خودت می مونی و گول نمی خوری!
کشف یک راه برای رسیدن به تمام ارتفاعاتی که قبلا دستش نمیرسید ,الان صندلی میاره و میره روش تا دستش برسه.و خودش از روی اپن آشپزخونه , به هر چی بخواد می رسه.تازه کابینتی که مامان همیشه توش ژله های کوچولوشو پنهون می کنه رو یاد گرفته ولی خوب, دستش نمی رسه به اونجاها ولی با تقاضای مکرر از مامان می خواد سهمیه ژله اش رو بیشتر کنه و بازم ژله بهش بدم!
خیلی از شعرهایی که باهام در طی روز می خونیم رو یاد گرفتی و هم آهنگ با من می خونی .ولی کلمه هایی از آخر هر جمله رو که با تاکید بهت یاد دادم رو کامل یاد گرفتی
مثلا شعر یه توپ دارم قلقلیه:
یه توپ دارم ...قلقلیه
سرخ و سفیدو...آبیه
می زنم زمین....هوا می ره
نمی دونی تا..... کجا می ره
این توپ و من نداشتم
مشقهام رو خوب نوشتم
بابام بهم.......عیدی داد
یه توپ.......قلقلی داد
آخرهر شعری با هورای بلند هردوتامون تمام می شه.
هم چنین شعر چشم چشم دو ابرو
چشم چشم......دو ابرو
دماغ و دهن......یه گردو
گوش گوش......دوتـــــــــــا گوش
موهاش نشه......فراموش و انگشتشو اینجوری تکون می ده
چوب چوب.......یه گردن
حالا یه گردی تنگ
دست دست.......دوتا پا
انگشتها و.........جورابها
ببین چقدر........قشنگه
حیف که بدون رنگه!
هم چنین شعر خرگوش ناز
خرگوش من......نازه
گوشاش چقدر .....درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگلو چه ماهه
دستهاشو پیش می یاره
به روی هم می زاره
می خوره برگه.......کاهو
می دوه مثل........آهو
از داستان حسنی نگو بلا بگو,خیلی خوشش می یاد...
وقتی به جاهایی از شعر می رسم که حسنی به هر کسی می گه می یای باهام بازی کنی فوری می گی: نــــــــــــــمی یام (البته بجای کسره با فتحه بخوانید!)
وجاهایی که هر شخصیتی از داستان به حسنی می گه: آخه من تمیزم پیش همه عزیزم اما توچی ..... موی بلند...روی سیاه ...ناخن دراز فوری می گی واه واه واه
جدیدا به داستان بز زنگوله پا یا همون شنگول منگول خودمون خیلی خیلی علاقه مند شده,و جاهی که گرگه بزغاله ها رو می خوره مامانی می شه گرگ بلا و حسابی آنیتا رومی خندونه(البته با این کارم فکر کنم دیگه درس عبرتی نداره این داستان-مهم اینه که آنیتا غش عش بخنده و مامان کیف کنه)
چون توی این مدت که نبودیم خیلی کارهای خوب انجام دادیم فعلا قسمت اول رو نوشتم تا بعد دوستای خوبم