آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

تولد یکسالگی آنیتا جان

1391/12/10 10:43
نویسنده : مامان مرضیه
2,232 بازدید
اشتراک گذاری

آنیتای نازم ........

ای همه ی هستی من............

من در صدایت، آرامش........

در نگاهت، زندگی..........

در کلامت، طراوات ..........

و در وجودت، خودم را پیدا کردم.........

روز تولدت تو همان اولین ثانیه ها..........

انگار دوباره زنده شدم.............

niniweblog.com

عزیز دلمان آنیتای دلبندمان یکساله شد.هم می شه گفت چه زود گذشت مثل روزهای نوزادی که یا همش خواب بودی یا وقتی بیدار بودی با دقت بهمون نگاه می کردی،یا وقتی توی خواب می ختدیدی که بسیار اینکارت رو دوست داشتم .

یا شاید هم خیلی طول کشید تا از یه طفل یه روزه بشی یه خانم شیطون وتو دلبرو که کل روز مشغول زیر رو کردن خونه ای و با شیطنتت گل لبخند روبه لبهای ما می یاری.

تجربه مادری چیز عجیبه ایه.یعنی فدا کردن لحظه لحظه زندگیت تا یه نوزادکوچولو زو به ثمر بنشونی تازه اونوقت تمام خستگی هات در می یاد که خوشبختی و موفقیت اون رو شاهد بشی.به امید این روز واسه همه مامان ها.

این چند خط دل نوشته من (مامان مرضیه)بود که دوست داشتم در یکسالگی دخترم واسه افتتاح وبلاگش بنویسم.

و اما از روز تولد آنیتا جان:

از تم پرنسس استفاده شد که استیکر پرنسس رو در وسط تزیینات استفاده کردم

و از بشقابهای پرنسسی و کیک پرنسسی از میهماتها پدیرایی شد.

پرنسس آنیتا هم با لباس پرنسسی خوشگل اون وسط می درخشید و یه بوس دادن مهمانها مشغول بودماچ

این هم از عکسهای روز تولدش:

 

از این عکس هم به مهمانان در پایان هدیه داده شد به همراه یه شاخه گل شکلاتی!

از این عکس هم به مهمانان به عنوان گیفت هدیه داده شد البته به همراه یه شاخه گل شکلاتی و یک بادکنک:

گیفت2

 

 

این هم یه ژست ناز نازی از آنیتا جان در آخر شب بعد از اتمام مراسم تولدشقلب

راستی این هم هدیه من و بابایی:

 

مبارک باشه عزیزم.

محبتمرسی از همه دوستان بابت گلهای قشنگتون در گلدون نظرات مامحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

عمران
10 اسفند 91 15:28
این که عکس فسقلی منه

عجب عکس های هنری ای ازش گرفتم بخدا



مامان مرضیه:
قابل تون رو نداره بابایی!!!
بابی هنرمند به درد این روزها می خوره دیگه.
عمه ی آنیتا جون
10 اسفند 91 19:44
آنیتای عزیز ما هم که با این لباس قشنگش مثل یه پرنسس کوچولو شده بود
بازم تولدت مبارک عزیزم

این عکس دومی رو چه بامزه درست کردی

مامان مرضیه:
وای عمه عزیز.بسیار دوست داریم.
چقدر خوب شد که جشن مون شما ها هم بودین.

نسیم
13 اسفند 91 9:51
مرضیه جوووووووووووونم عزیزم چقدر من این وبلاگ و نوشته و عکسا رو دوست داشتم
تولدش مبارک که هست وجودش پر برکت باشه برای تو الهی مامان جون


مامان مرضیه:
مرسی نسیم عزیز.به وبلاگ ما هم خوش اومدی عزیزم.
نیلوفری
16 اسفند 91 14:48


ای جاننننن

چه دخمل نازنازی و خوشملییییییییییییییییی

خدا نگهدارش باشه ایشالاااااااااااااااااا




مامان مرضیه:
بگو چه دختر شیطونی!!!ممون عزیزم لطف داری





آشنـــــــــــــا
20 اسفند 91 16:32
هزار سال زنده باشه ... زیر سایه بابا و مامانش


مامان مرضیه:
مرسی عزیزم.بسیار خوشحال شدم