آنیتا خانم راه می ره!
عزیز دلم بالاخره تصمیم گرفت مستقل بشه و با قدمهای کوچک و لرزونش بازم شادی به خونمون بیاره.درست دوازده فروردین مصادف با پنجمین سالگرد ازدواج من و بابا عمران دیدیم که خانم کوچولوی ما با تکیه به زانوی خودش وسط اتاق وایساد و 4 قدم به طرفمون اومد.حسابی ذوق زدیم ها .
و با هر قدم که بر می داری خودت مرتب تکرار می کنی تاتی تاتی..........
راستی این اولین سیزده بدرد شما بود آنیتا خانم که تشریف بردید ها!
پارسال بدلیل اینکه نی نی یه ماهه بودی نرفتیم بیرون اما امسال با بابابزرگ اینا واسه ناهار رفتیم بیرون و چون می خواستم یه وقت از زیر انداز تشریف نبرید بیرون، کلی اسباب باری واست اورده بودم عزیز مادر.که البته عملیات سرگرمی موفقیت آمیز بود:
هحدهم فروردین هم یه مروارید خوشگل در آوردی در ردیف پایین و جلو.
دندان هشتم مبارک گل من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی