آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

درد دندان در آوردن کودکان

1392/1/7 9:18
نویسنده : مامان مرضیه
9,514 بازدید
اشتراک گذاری

درست از روز اول فروردین سال جدید دخملی جوون دردی رو تجربه کرد که تا بحال سابقه نداشت!!!

تا حالا 7تا مروارید خوشگل در اورده اما نه با این حال و روزافسوس!

به مدت سه روز و سه شب کامل فقط گریه ...گریه....گریه.

از شدت درد خواب هم نمی تونستی بری عزیز دلم.خدا رو شکر این روزها رو خونه باباجون بودیم و مامان جون و عمه عزیز هم تونستم کمک حالم باشن و خیلی به من کمک کردن اگر تنها بودم با کم خوابی که داشتم....خودم هم از پا می افتادم.

مخصوصا با عمه ات که خیلی جوری حتی در اون شرایط

 درد دندان در آوردن کودکان برای والدین آنها دردناک تر است.

از وسایلی که برای تسکین درد لثه استفاده کردیم :ژل معروف -Teething Gel-که بسیار موثره!نهایتا روزی سه بار میشه استفاده کرد و بعد از سه روز استفاده باید یک روز هم وقفه داشت.

در شرایطی که این ژل در دسترس نبود مالش لثه با قطره  استامينوفن كودكان و یا شربت دیفن هیدرامین ساده هم می شه یه آرامش نسبی و کوتاه مدت رو ایجاد کرد.

ماساژ فک  و صورت و بدن با روغن بابونه:این هم خیلی موثره خستگی بچه در می یاد .عزیز دلم که خیلی  ماساژ دوست داره.همچین ریلکس می کنی....کلا این روزها هر چند ساعت این کار رو برات انجام می دیم.

ماساژ لثه با عسل صد در صد طبیعی:این هم به گفته دوستان بابایی بود.با ترس و لرز امتحان کردیم چون از بروز حساسیت می ترسیدیم اما خوب خدارو شکر مشکلی پیش نیومد.می گن لثه رو نرم می کنه تا دندون راحت تر در بیاد.

همزمان با دندان در  آ وردن، دهان دچار سيلان بزاق مي شه، بنابراين به آرامي و به طور مكرر صورت رو باید پاك كرد.

خوردن کمی بستنی پاستوریزه هم به سبب خنکی اش کمی آرام بخشه .آنیتای عزیزم که خیلی بستنی دوست داره

این هم یک عکس بعد از این چند روز ناراحتی و بی خوابی که چقدر هم لاغر شدی عزیزم!ناراحت

 

امیدوارم این چند نکته بتونه به دوستان دیگه هم کمک کنه و باعث آرامش کودکی دیگر هم بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمه
10 فروردین 92 12:35
هیچوقت یادم نمیره آنیتای عزیزم چقدر اون چند روز اذیت شد. ولی خوب به هرحال اینم یه مرحله ایه که همه ی بچه ها باید بگذرونن.

مرسی که از عمه هم یاد کردی مامان خانم:

مامان مرضیه:

مرسی از تو عمه مهربون که خیلی کمکم کردی


محمد حسن
20 خرداد 92 20:09
مطلب جديدنوشتم