آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

ما اومدیم..........

1392/5/9 9:04
نویسنده : مامان مرضیه
364 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزقلب.

بالاخره سرم خلوت شد و برگشتیم به جمع دوستان گل و مهربونی که توی این ایام نبودیم اما بهمون سر زدن و جویای احوال بودن .دوستتون داریم زیاد تشویق.

این سری از جایجایی و اسباب کشی طولانی تر از دو دفعه قبلی بود.وسه روز کامل بابایی داشت اسباب می برد در حالی که قبلا یه روزه تمام بودسوال.

تا دو روز هم جایی نبود که خالی مونده باشه و بتونیم بخوابیم به خاطر همین تشریف می بردیم منزل بابا بزرگچشمکبه صرف صبحانه و ناهار و شام و اقامت نامحدود!نیشخند

خلاصه می رفتیم منزل جدید و یکم سر و سامون می دادیم و خسته که می شدیم بر می گشتیم اقامتگاه و استراحت و دوباره.....تا چند روز اینجوری بود .

خداییش با یه فسقلی اسباب کشی کردن بسیوور سخته!اونهم تنهایی !

اما با همه خستگی هایی که کشیدیم بازهم می گیم خدایا شکرت که این منزل خودمونه و هیچ صاحبخونه بی انصافی نیست که بی موقع به ادم زور بگه و یه کلام بگه خونه مو می خوام.

آنیتا خانم هم کلی توی جعبه ها گشت و شیطونی کرد حیف که حالش نبود تا ازش فیلم و عکسی بگیریم.

الان دیگه تا 80 درصد منزلمون رو مرتب کردیم واثاث چیدیم بقیه اش هم موکول به بعد شدن.

توی این مدت که نبودیم هم آنیتا جان مروارید های بیشتری صاحب شدنتشویق.به سلامتی.

در اولین فرصت از گلی خانمم عکس می گیرم و بازهم می یایم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ایناز.ندا
9 مرداد 92 10:57
فدای این دخمل ناز
خونه جدید مبارک عزیزم
خداروشکر که از مستاجری راحت شدی


مامان مرضیه:
دخملی شما هم خیلی نازه عزیزم.مرسی از لطفت.
بله واقعا خدا رو شکر.
زهرا
9 مرداد 92 14:27
خداروشکرکه خونه خریدیدمبارک باشه
ممنونم که همیشه بهم سرمیزنی دوست خوبمممممممممممممممم


مامان مرضیه:
مرسی از لطفت عزیزم.زهرا جوون ماهم شمارو خیلی دوست داریم.هوارتا بووس واسه روژان جون و مامانش
مامان آرشیدا کوچولو
9 مرداد 92 23:51
وااااااااااای رسیدن بخیر همیشه به تمیزی و خونه نو دخمل ناز نازی ام رو 1000 بار ببوس


مامان مرضیه:
مرسی زهره جوون,آرشیدا رو ببوس