آنیتا جانآنیتا جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

♥♥خاطرات من و دختر نازم♥♥

پیاده روی های آنیتا

1392/3/1 0:25
نویسنده : مامان مرضیه
516 بازدید
اشتراک گذاری

آنیتا جان بالاخره افتخار دادن که وقتی بیرون می ریم هم کفش های خوشگلش رو بپوشه و همراه مامان بابا قدم بزنه!

اما بی جنبه هم می شه و یه جاهایی که لازمه بغل مامانی باشه اصلا رضایت نمی ده!!!

یه جاهایی هم تصمیم می گیره کلا مسیر رو عوض کنه!

خلاصه داستانی داریم با پیاده روی.

عزیز دلم یه فیگوری می گیره وقتی با تلفن صحبت می کنه: گوشی بدست قدم می زنه و صحبت می کنه مثلا اگه باباش اونور خط باشه مدام می گه بابا و یه چیزهای دیگه هم به زبون خودش واسش تعریف می کنه.گاهی هم لم می ده و تکیه زده به مکالمه اش ادامه می ده.

کاربرد آره و نه رو بخوبی بلده و ازشون بخوبی استفاده می کنه.

 

وقتی آنبتا شیطونی می کنه:

آنیتا همیشه خندون نیست ها گاهی هم لج می کنه و گریه می کنه:

وقتی آنیتا پارک می ره و سرسره بازی می کنه:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عمه
2 خرداد 92 0:04
سلام عزیزم
وای چه عکس های قشنگی شدن
مخصوصا اونا که پشت صحنه اش من بودم با اون حرکات حرفه ای
چه تلاشی کردیم برای یه لحظه شکار لحظه های آنیتا خانم


مامان مرضیه:
بله دیگه عمه خونه مون باشه همیشه می شه از این عکسها گرفت
مامان آرشیدا کوچولو
2 خرداد 92 1:07
عزیزم برای قرارهای بعدی حتما خبرت میکنم




مامان مرضیه:

خوش اومدی همشهری.

منتظرم عزیزم


مامان آناهیتا
5 خرداد 92 17:04
سلام عزیز خاله وای که چقدر عکس هات ناز هستند


مامان مرضیه:
مرسی عزیزم.گل دختر شما هم خیلی نازه.
مرسی که به ما سر زدید.دوستتون داریم.

عمران
9 خرداد 92 9:27



مرسی بابای که با مشغله زیادی که داری به ما سر می زنی